
در سالهای اخیر، هوش مصنوعی و بهویژه مدلهای زبانی پیشرفته مانند ChatGPT به یکی از ارکان اصلی زندگی دیجیتال انسانها بدل شده است. اما در پسِ این موفقیت چشمگیر، پرسشهای مهمی در حال شکلگیریاند: چه کسی از این فناوریها سود میبرد؟ آیا هدف از توسعهی هوش مصنوعی، خدمت به منافع عمومی است یا تأمین سود سرمایهگذاران؟ در مرکز این پرسشها، شرکت OpenAI قرار دارد؛ شرکتی که روزگاری با هدفی عامالمنفعه آغاز به کار کرد و اکنون در آستانهی تحولی ساختاری است.
از مأموریت انساندوستانه تا منطق بازار
OpenAI در سال ۲۰۱۵ با هدف توسعهی هوش مصنوعی به نفع تمام بشریت تأسیس شد؛ ساختاری غیرانتفاعی که قرار بود الگویی متفاوت از شرکتهای صرفاً سودمحور ارائه دهد. بنیانگذارانی چون ایلان ماسک و سم آلتمن، از ابتدا قصد داشتند با محوریت اخلاق و مسئولیت اجتماعی، مسیر تازهای در دنیای فناوری بگشایند.
اما با پیچیدهتر شدن پروژهها و افزایش هزینههای توسعه، بهویژه پس از موفقیت جهانی ChatGPT در سال ۲۰۲۲، شرکت ناگزیر شد به سوی جذب سرمایههای کلان حرکت کند. نتیجهی این روند، شکلگیری ساختاری دوگانه بود: ترکیبی از یک شرکت انتفاعی با سود محدود برای سرمایهگذاران، تحت نظارت یک نهاد غیرانتفاعی. حالا اما، این ساختار نیز در آستانهی دگرگونی است و قرار است به شرکتی انتفاعی با هدفهای عامالمنفعه تبدیل شود؛ تغییری که موجی از نگرانیها را به دنبال داشته است.
زنگ هشدار فعالان اجتماعی
یکی از صداهای پررنگ در انتقاد از این تغییر، اُرسن آگویلار (Orson Aguilar)، فعال باسابقهی عدالت اقتصادی، است. او معتقد است که چرخش OpenAI به سوی سودمحوری میتواند به زیان مردم عادی و به سود صاحبان سرمایه تمام شود. از نگاه او، اگر سازمانی با مأموریت خیر عمومی بهراحتی ماهیت خود را تغییر دهد، اعتماد عمومی به کلِ بخش غیرانتفاعی زیر سؤال خواهد رفت.
آگویلار که مؤسس سازمان «LatinoProsperity» است تشکیلاتی در راستای ایجاد ثروت میاننسلی در جوامع لاتینتبار آمریکا بر این باور است که ابزارهایی مانند ChatGPT بهزودی نقشی کلیدی در بازار کار خواهند داشت. از این رو، کنترل انحصاری آنها توسط شرکتهای خصوصی، شکاف دیجیتال و نابرابری را تشدید خواهد کرد.
فشار سرمایه و مسیر مبهم آینده
ساختار حقوقی OpenAI در حال حاضر بیسابقه و پیچیده است: نهاد غیرانتفاعی، مالک شرکتی سودده با سقف سود مشخص برای سرمایهگذاران است. اما فشار برای جذب سرمایهی چند ده میلیارد دلاری، شرکت را به بازنگری در این ساختار سوق داده است. گزارشها حاکیاند که بیش از ۷۵ درصد سرمایهی جدید، منوط به نهاییشدن این بازسازی ساختاری تا سال آینده است.
در کنار این تغییر، گفته شده که OpenAI قصد دارد یکی از بزرگترین بنیادهای خیریهی جهان را راهاندازی کند. اما هنوز مشخص نیست که این بنیاد چه نقشی در هدایت مسیر توسعهی فناوری و تصمیمگیریهای استراتژیک خواهد داشت.
مشارکت مدنی در برابر انحصار تکنولوژیک
در واکنش به این تحولات، ائتلافی از بیش از ۵۰ سازمان مدنی به رهبری آگویلار تشکیل شده و با دادستان کل ایالت کالیفرنیا وارد مذاکره شدهاند. آنان تأکید دارند که داراییهای نهادهای غیرانتفاعی، بر اساس قوانین ایالتی، «برای همیشه» متعلق به مردم هستند و نباید به خدمت منافع تجاری درآیند.
این فعالان نمونههایی از دههی ۹۰ را یادآوری میکنند؛ زمانی که بیمارستانهای خیریه به شرکتهای تجاری تبدیل شدند، اما با ملاحظاتی که بخشی از منافع عمومی همچنان حفظ شد. حال، آنها خواستار تکرار چنین الگویی در مورد OpenAI هستند.
میتوان سودآوری و خدمت عمومی را همزمان داشت؟
OpenAI اعلام کرده است که ساختار جدید به گونهای طراحی شده تا با رشد شرکت، منابع بیشتری نیز به نهاد غیرانتفاعی آن منتقل شود. اما منتقدان نگرانند که وابستگی مالی به بخش تجاری، استقلال بنیاد خیریه را به خطر بیندازد. همچنین، هنوز مشخص نیست که چه درصدی از درآمدها به فعالیتهای خیریه اختصاص خواهد یافت.
در پاسخ به این نگرانیها، OpenAI کمیسیونی مشورتی با حضور چهرههای سیاسی و اجتماعی تأسیس کرده که قرار است تا تابستان ۲۰۲۵ پیشنهاداتی برای نحوه استفاده از منابع مالی و فناوری در جهت منافع عمومی ارائه دهد. اما برخی ناظران، از جمله آگویلار، نسبت به تأثیر واقعی این کمیسیون ابراز تردید کردهاند؛ چراکه بسیاری از اعضای آن تجربه عملی چندانی در حوزه هوش مصنوعی ندارند.
مسئولیت اجتماعی در عصر هوش مصنوعی
حث پیرامون ساختار OpenAI تنها یک اختلاف حقوقی یا مدیریتی نیست؛ بلکه نشانهای از جدالی بزرگتر بر سر آینده هوش مصنوعی در جهان است. آیا این فناوری تحولی، به شکلی عادلانه در دسترس همه قرار خواهد گرفت؟ یا تبدیل به ابزاری برای انحصار بیشتر و تشدید نابرابریها خواهد شد؟
تجربه OpenAI میتواند الگویی برای دیگر شرکتهای فعال در زمینه فناوریهای نوین باشد از جمله شرکتهایی در ایران که ممکن است در آینده وارد فضای هوش مصنوعی شوند. برای جوامع فارسیزبان، این موضوع نهتنها بهلحاظ فنی، بلکه بهلحاظ حقوقی، اقتصادی و اجتماعی نیز حائز اهمیت است.
دیدگاهتان را بنویسید